هاتف سیصدوسیزده

هاتف سیصدوسیزده

خدمات وبلاگ نویسان
هاتف سیصدوسیزده

هاتف سیصدوسیزده

خدمات وبلاگ نویسان

پاوه، داستان شورانگیز...

از همه ی شهر پاوه، فقط دو نقطه در دست ما بود؛ یکى پاسگاه ژاندارمرى در غرب پاوه، زیر نظر شعبانى (شهربانى) و دیگرى محل پاسداران در وسط شهر که خود من در آن جا بودم.
به محض آن که خورشید غروب کرد و ظلمت شب بر همه جا سایه افکند، دشمنان از همه طرف پاسگاه را محاصره کرده و تا پشت دیوارهاى پاسگاه پیش آمدند و از پنجره هاى پاسگاه، با ژاندارم ها صحبت کردند و به آنها گفتند که ما با شما ژاندارم ها کارى نداریم؛ اسلحه خود را تحویل بدهید و به سلامت بروید؛ ما فقط مى خواهیم سر پاسدارها را ببریم.
حدود چهار صبح، آن چنان قتل و غارت همه شهر را فرا گرفته بود که گویى نیروهاى وسیع دشمن، در باتلاقى فرو رفته است و هیچ نیرویى قادر نیست که مهاجمین را از قتل و غارت خانه ها باز دارد و به سمت معرکه اصلى نبرد، یعنى خانه پاسداران معطوف کند؛ لذا چند ماشین با بلندگو آوردند و بلندگوها در وسط شهر به حرکت در آمدند و ندا دادند: هر کس وفادارى خود را به حزب دمکرات اعلام کند، در امن و امان است؛ ما فقط آمده ایم که پاسداران و دکتر چمران را سر ببریم!

"قسمتی از روایت شهید چمران در مورد پاوه"


پس از آن که هزاران نفر از عناصر حزب بعث عراق و گروهک‏ هاى ضدانقلاب وابسته به بیگانگان، مانند: کومله، فداییان خلق و حزب دموکرات کردستان، در مرداد 1358 ش به شهر پاوه در منطقه کردنشین استان کرمانشاه هجوم آوردند، این شهر را تصرف کرده و دست به جنایت‏ هاى شنیعى زدند. بیمارستان پاوه از جمله مراکزى بود که به اشغال مزدوران درآمده بود. آنان در این بیمارستان 25 نفر از برادران سپاهى مجروح را روى تخت‏ ها و پشت بام به طرز فجیعى به شهادت رساندند. این فاجعه خونین با عکس‏ العمل شدید امام خمینى (ره) مواجه شد و با فرمان معظمٌ‏ له در بیست و هفتم مرداد 1358 ش، نیروهاى سپاهى، ارتشى و بسیجى به فرماندهى شهید دکتر چمران به منطقه اعزام شدند. فرمان تاریخى امام براى آزاد سازى پاوه چنان روحیه‏ اى به پاسداران و سربازان ژاندارمرى داد که بدون توجه به زخم‏ هاى خود تمامى سنگر هاى ضدانقلاب را از اشغال آنان خارج ساختند. در این میان شهید چمران پس از یک نبرد سخت و درگیرى خونین، همه شهر ها، راه ‏ها و مواضع استراتژیک منطقه را آزاد کرد و کردستان از این مرحله به سلامتى گذر نمود.

پاوه، داستان شورانگیزى است که حماسه ها خلق کرده، اسطوره ها از خود به یادگار گذاشته و شهادت ها و فداکارى هاى بى نظیرى را بر قلب خود ضبط کرده است و شاهد جنایت هایى بود که در تاریخ سابقه نداشته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد