هاتف سیصدوسیزده

هاتف سیصدوسیزده

خدمات وبلاگ نویسان
هاتف سیصدوسیزده

هاتف سیصدوسیزده

خدمات وبلاگ نویسان

رهبر عزیزم معذرت!

رهبر عزیزم معذرت!

* معذرت از اینکه ، عکس تو را در خانه ام ،ماشینم ،کیفم و حتّی جاکلیدی ام در جیبم گذاشتم ولی عکس سخنان تو عمل کردم

* معذرت به خاطر اینکه ، قرار بود سخنان و پیامهایت را آویزۀ گوش قرار دهم ، پشت گوش انداختم.

* معذرت به خاطر منفعت طلبی و آسایش طلبی خودم! به جای اینکه خود را سپر تو قرار دهم و

  برای تو هزینه و آبرو دهم ، تو راسپر خود و هزینه برای کارهای نسنجیدۀ خود کردم !.....

*معذرت از اینکه چه پستها و مقام ها که  به نام تو کسب نکردم!(فقط با نام تو و عکس تو! نه لیاقت نداشتۀ خودم)

* معذرت از اینکه ، از نام تو برای سرکوب و تخطئۀ دشمنان شخصی خودم استفاده کردم. و هرکس حتی دوستان خود را با نام ضدولایت فقیه از تو و نظام جداکردم و بیرون راندم( همان هایی که بامن و منفعت شخصی من مشکل داشتند!)

 * معذرت از اینکه چندسالی بود فقط عاشق عکس تو بودم و حتی آخر هیئتمان سرود ولایی مان را زمزمه میکردم و همیشه عاشقانه به تصاویرت در تلویزیون و دسکتاپ رایانه ام ! خیره می شدم و

 خیره خیره از کنارکلماتت و راهنمایی هایت گذشتم !

* معذرت از اینکه هر کاری را (واقعا هرکاری را ) بانام تو پیشکش خلایق (همان برادران و خواهران

دینی ام !) کردم.

* معذرت از اینکه چقدر از معنویتت و علمت و مدیریتت و حتی ورزشت برای دیگران گفتم و گفتم ولی خودم....

نه از تحصیلم ، تحصیلی حاصل شد و نه...

* معذرت از بی خیالی و سستی خودم ! دیدم که چقدر از مطالعه و  انس کم من باکتاب و قلم تاسف خوردی. دیدم که به قرآن و تدبّر در آن سفارش کردی. دیدم که ..... وفقط دیدم و دیدم و...بس! #

* معذرت از اینکه ، به بهانۀ (( ولایت پذیری )) به دیگران اجازه ندادم از مسئولین و مدیران (یعنی هم آنهایی که باید از آنها سوال شود! ) سوال کنند . (انتقاد که جای خود دارد! )

.با تقدّس دادن های بی جای من به برخی! حصن حصینی ایجاد شد که راحت باشند و آسوده ...

* معذرت از سرعت اضافۀ خودم! و از کندی ملال آور خودم ! قرار بود راه بَر من باشی وکسی که

راه را نشان می دهد. ولی قبل از تو راه را رفته بودم!

* و در آخر معذرت از بی تقوایی خودم . قرار بود سربازت باشم .سربارت شدم.

*****************

** رو نوشت به همه ی ما و همه ی بسیجی هایی مثل خودم ، و به همه ی آنهایی که منظورم بودند یا نبودند

.....و به اونهایی که خودشان را مدیر ومسئول می دانند!!!



 # پیوست : رهبر عزیزمان :

1. من هر زمان که به یاد کتاب و وضع کتاب در جامه ی خودمان می افتم ، قلبا غمگین و متاسف می شوم.

2-هر روز حتما قرآن بخوانید.هر مقداری میتوانید.آنهایی که ترجمه ی قرآن رامی فهمند، باتدبّر به ترجمه نگاه کنند. آن هایی که ترجمه ی قرآن را نمی فهمند، یک قرآن مترجمه ی خوب-که الحمدلله  زیاد هم

   داریم- کنار دستشان بگذارند و به ترجمه آن نگاه کنند. ممکن است ده دقیقه صرف وقت کنید

    و یک صفحه یا دو صفحه بخوانید، اما هر روز بخوانید.

منبع:وبلاگ بنده نامه

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد